دزایلغتنامه دهخدادزای . [ دُ ] (اِ) نوعی از مزامیر که آن را نای گویند. دُرای . (یادداشت مرحوم دهخدا).
دیْجاگویش گنابادی در گویش گنابادی یعنی اینجا ، در اینجا. واژه ای است که همراه اشاره به محل قرار گیری چیزی یا کسی بکار میرود.
لاگاردلغتنامه دهخدالاگارد. (اِخ ) آنتوان اِسکالین دِزای ماربارون دو. ملاح فرانسوی . مولد حدود 1510 و وفات 1578 م .
عیدزایلغتنامه دهخداعیدزای . (نف مرکب ) عیدزاینده . آنکه یا آنچه سبب جشن و عید شود. هرچه موجب پیروزی و فتح و شادی گردد : زآن عیدزای گوهر شمشیر آبدارشد آب بحر و آب شد از شرم گوهرش .خاقانی .