لغتنامه دهخدا
دستوانه . [ دَس ْت ْ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) دستوان . دستبان . ساعدی آهنین که روز جنگ در دست کشند. (جهانگیری ). قولچاق . قفاز. (مهذب الاسماء). ساعد. (دهار). ساعدبند. دستکش . ساعدبند آهنین مردان که در روز جنگ در دست کنند. و به عربی قفاز و به تر