دسترسیلغتنامه دهخدادسترسی . [ دَ رَ / رِ ] (حامص مرکب ) قدرت و توانائی . (ناظم الاطباء). قوت . توان . امکان . (با داشتن و نداشتن صرف شود) : گر دست کرامتی ترا هست از دسترسی بود نه زین دست . نظامی .- <
دسترسیلغتنامه دهخدادسترسی . [ دَ رَ / رِ ] (حامص مرکب ) قدرت و توانائی . (ناظم الاطباء). قوت . توان . امکان . (با داشتن و نداشتن صرف شود) : گر دست کرامتی ترا هست از دسترسی بود نه زین دست . نظامی .- <
دسترسی 2access roadواژههای مصوب فرهنگستانراهی ارتباطی که از مسیر اصلی منشعب شود و امکان دسترسی به خیابانهای اطراف را میسر سازد * این معادل مخفف "راه دسترسی" است.
inapproachableدیکشنری انگلیسی به فارسیغیر قابل دسترسی است، نزدیک نشدنی، بی مانند، بی نظیر، بدون دسترسی
عدم امنیت غذاییfood insecurityواژههای مصوب فرهنگستاندسترسی محدود یا نبود دسترسی به غذای مناسب از راههای متعارف اجتماعی