۱تنگ دست ۲نیازمند – وابسته به دیگری
یک نوع بازی ورزشی با توپ،وسطی،داژبال
رسوا شد
به جای نیکی ناسپاسی کرد
ناراحتی مرده از کسی
haklamak
حوض , مرحاض
lavabo
(دَ) (اِمر.) جایی دارای شیر آب که در آن جا دست و روی را می شویند، توالت .
۱. توالت، مبال، مبرز اصلاح، رتوش ۲. ترمیم، تعمیر
توالت، مبرز، مستراح
آنکه دستش در کار کردن کند باشد.
قدرت ندارد - دستش به جایی نمی رسد
کسی که از بسیاری کار کردن دستش پینه بسته باشد.
(چُ) (ص .) آن که دستش شل باشد.
پشتوانه داشتن:سرش()، دستش به جایی بنده
basin
commode