جنگل دستنخوردهundisturbed forestواژههای مصوب فرهنگستانجنگلی که مدتی طولانی از دخالت انسان مصون مانده و در معرض روند تکامل طبیعی باشد
بکرفرهنگ مترادف و متضاد۱. باکره، بتول، دختر، دوشیزه، عذرا ≠ بیوه ۲. دستنخورده ۳. بدیع، تازه، طرفه، نو
طبیعیفرهنگ مترادف و متضاد۱. اصلی، جبلی، ذاتی، فطری، نهادین ۲. اصیل، بکر، دستنخورده ۳. آفریده، مخلوق ≠ مصنوعی، ساختگی ۴. مربوطبه طبیعت ۵. معمولی، عادی ۶. طبیعیدان