دستشویی مخزندارretention toiletواژههای مصوب فرهنگستانسامانة دستشویی که همة مایعات دفعی را نگه میدارد
دست شویلغتنامه دهخدادست شوی . [ دَ ] (نف مرکب ) دست شوینده . شوینده ٔ دست . کسی که دست را می شوید. (ناظم الاطباء). || (اِمص مرکب ) دست شوئی . تغسیل ید : بدو گفت کاین بار بر دست شوی تو با آب جو هیچ تندی مجوی . فردوسی .- <span class="hl
دست شوییلغتنامه دهخدادست شویی . [ دَ ] (حامص مرکب ) دست شوئی . عمل شستن دست : کنم دست شویی بپاک از پلیدبه بکر این چنین دست باید کشید. نظامی .|| (اِ مرکب ) منبعی فلزی آب را که بر پایه ای تعبیه و نصب باشد و آب از مجرای متصل به شیر از آن
دست شوییفرهنگ فارسی عمید۱. نوعی لگن سوراخدار که دارای شیر و ظرف آب است و در پای آن دستورو میشویند.۲. توالت.۳. (حاصل مصدر) شستن دست.