خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دس کردی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دس کردی
لهجه و گویش مازنی
das kerdi ۱با دست انجام شده ۲دست بافت
-
واژههای مشابه
-
دٔس
لغتنامه دهخدا
دٔس . [ دَ ءِ ] (اوستایی ، مص ) در اوستا بمعنی نشان دادن و نمودن است و دٔس [ دَ ءِ س َ ] از این مصدر با تغییر صورت یا تلفظ در واژه های تندیس و طاقدیس و فرخاردیس و شبدیز بجای مانده است . (از فرهنگ ایران باستان ج 1 ص 261).
-
دَسّ
لهجه و گویش بختیاری
dass دست.
-
دس دس
لهجه و گویش مازنی
das das درنگ
-
دس دس کردن
لغتنامه دهخدا
دس دس کردن . [ دَ دَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) در تداول شیرخوارگان ، چپه زدن . چپک زدن . || دست دست کردن . طول دادن . به تعویق افکندن . وقت سپوختن . مماطله کردن . اهمال کردن بعمد. قاصداً انجام دادن کاری را بدرازا کشاندن .
-
دس دس بزئن
لهجه و گویش مازنی
das das bazoen افسوس خوردن
-
دَس به دَس دادن
لهجه و گویش بختیاری
das-be-das dâdan 1. دست عروس و داماد را به هم دادن؛ 2. متحد شدن، همیارى کردن.
-
دَس دَس کِردن
لهجه و گویش بختیاری
as-das kerdan دست دست کردن، این دست آن دستکردن، دِرنگ کردن.
-
دس لمه
لهجه و گویش مازنی
das lame
-
تنه دس
لغتنامه دهخدا
تنه دس . [ ت ِ ن ِ دُ ] (اِخ ) جزیره ای در سه فرسنگ ونیمی تنگه ٔ داردانل که امروز آن را «بزچه اطه سی » می نامند... یونانیان در جنگ ترویا برای اغفال خصم خود را در این جزیره مخفی کردند. (از اعلام تمدن قدیم فوستل دو کولانژ).
-
مایَه دَس
لهجه و گویش بختیاری
mâya das سرمایه اندک.
-
خوش دس
لهجه و گویش مازنی
Khosh das ۱خوش دست ۲سهل الوصول ۳حیوان رام ۴خوش و خرم
-
دس جابسوسن
لهجه و گویش مازنی
dase jaabasossan چنگ مالی کردن – چیزی را میان دو کف دست ساییدن
-
دس جرب
لهجه و گویش مازنی
das jerab دستکش