دیشگریلغتنامه دهخدادیشگری . [ گ َ ] (حامص ) (در تداول مردم قزوین ) بیتابی . نادنجی . (یادداشت لغتنامه ).
دسارلغتنامه دهخدادسار. [ دَس ْ سا ] (اِ) لغتی است در دستار به لهجه ٔ شوشتری . (لغت محلی شوشتر، نسخه ٔ خطی ). و رجوع به دستار شود.- دساربندان ؛ لغتی است در دستاربندان به لهجه ٔ شوشتر. (لغت محلی شوشتر، نسخه ٔ خطی ). رجوع به دستاربندان در ردیف خود شود.- <span cla
باطریلغتنامه دهخداباطری . (فرانسوی ، اِ) بمعنی دستگاهی که از یک سری پیل و آکومولاتور تشکیل شده است و برای ذخیره و تولید الکتریسته در اتومبیل و وسائل دیگر بکار رود. دستگاهی که در حکم مخزن الکتریسته و عبارت از ابزاری الکتروشیمی است . در هر خانه از این دستگاه چند صفحه ٔ مثبت و بهمان تعداد صفحه ها
عدمنگهداریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی عدمنگهداری، برکناری، واگذاری، تحویل، تخلیه اعراض، انتقال، نقلوانتقال، انتقال ملک ارائه برای فروش ومصرف، فروش گسستن، رها کردن، رهاسازی، ترخیص، آزادسازی، رفع انسداد، بخشودگی، معافیت جدایی، طلاق ترک، قطع علاقه، چشمپوشی بیگانگی، ازخودبیگانگی جدایی، انشعاب، عدماتحاد انقطاع، جداسازی