دفوفلغتنامه دهخدادفوف . [ دُ ] (ع اِ) ج ِ دف [ دَف ف / دُف ف ] . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به دف شود.
دفوفلغتنامه دهخدادفوف . [ دَ ] (ع ص ) عقاب دفوف ؛ عقابی که نزدیک زمین رسیده باشد وقت فرودآمدن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
ضفوفلغتنامه دهخداضفوف . [ ض َ ] (ع ص ) ناقة ضفوف ؛ ناقه ٔ بسیارشیر که بغیر کف دست دوشیده نشود. (منتهی الارب ). شتر ماده ٔ بسیارشیر که نتوان دوشید الاّ بتمام کف دست . (منتخب اللغات ). اشتری بسیارشیر. (مهذب الاسماء).