دلبستهلغتنامه دهخدادلبسته . [ دِ ب َ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) دل داده . دل به چیزی سپرده . دارای تعلّق . با تعلّق خاطر : هر آنکس که پیوسته ٔ او بودبزرگی که دلبسته ٔ او بود. فردوسی .همراه اگر شتاب کند
دلبستگیلغتنامه دهخدادلبستگی . [ دِ ب َ ت َ / ت ِ ] (حامص مرکب ) حالت و چگونگی دلبسته . محبت و رغبت و دوستی و مودت و عشق . (ناظم الاطباء). گرایش خاطر. میل نهان . علاقه . علقه . تعلق خاطر : از آنجا که فرط اعتنا و دلبستگی و وفوراهتمام و مرحم
دلبستگیattachment 3واژههای مصوب فرهنگستانگرایش کودک به برقراری ارتباط نزدیک و صمیمانه با برخی از افراد و احساس امنیت بیشتر در حضور آنها، مانند ارتباط فرزند با والدین