خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دل خواه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
دل دل
واژهنامه آزاد
دِلْ دِلْ:(deldel) در گویش گنابادی یعنی تعلل کردن ، درنگ کردن ، سستی ، تاخیر ، عذر آوردن ، بهانه تراشی برای انجام ندادن
-
دل انگیز
واژهنامه آزاد
زيبا. دوست داشتني.انگيزاننده دل. دلفريب.گوارا
-
دل آویز
واژهنامه آزاد
1.مطلوب 2. خوش بو
-
دل گشا
واژهنامه آزاد
چیزی که دل را باز می کنه
-
دل آرام
واژهنامه آزاد
آرامش دهنده قلب، تسکین دهنده دل
-
دل استوار
واژهنامه آزاد
مطمئن
-
دل ملشتی
واژهنامه آزاد
حال به هم خوردن/ نوعی بهم ریختن حال و هوا
-
دل اندروا
واژهنامه آزاد
(محلی بافق) نگران، دلواپس.
-
دل درستانه
واژهنامه آزاد
صمیمانه، درست دلانه، روشن دلانه، راستانه یا راستیانه، پاک دلانه.
-
دل نوشی
واژهنامه آزاد
الهام، دل نیکی، به دل نوش شدن، به دل برآمدن نیکی، در دل افتادن.
-
دل نیا
واژهنامه آزاد
آگاه
-
سپه دل
واژهنامه آزاد
سپاه دل
-
دل ربا
واژهنامه آزاد
زیبا - دلبری
-
دل گردیدن
واژهنامه آزاد
به معنی حالت تهوع (به کسی ) دست دادن
-
دل ازرده
واژهنامه آزاد
دل رنجیده -دل شکسته