دمثلغتنامه دهخدادمث . [ دَ ] (ع ص ، اِ) جای نرم . ج ، دماث . (ناظم الاطباء). جای نرم ریگناک . (از اقرب الموارد).
دمیثلغتنامه دهخدادمیث .[ دَ ] (ع ص ، اِ) نرم . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || زمین نرم . (مهذب الاسماء). زمین نرم ریگناک . (از اقرب الموارد). || نرم خو. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). مرد نرم خو. (مهذب الاسماء).- دمیث بلیث ؛ از اتباع است . (منتهی الارب ) (ناظم
دمیدلغتنامه دهخدادمید. [ دَ ] (ن مف مرخم ) دمیده . || (اِ) پاجوش نخل ، یعنی بچه که از بن خرمابن روید و آن را جدا کرده به جای دیگر غرس کنند، و این چنین بچه بارور است برخلاف نهالی که از تخم روید. (یادداشت مؤلف ).
ذمطلغتنامه دهخداذمط. [ ذَ م ِ ] (ع ص ) طعام ٌ ذَمِط؛ طعام زودگوار. زودهضم . سریعالهضم . سریعالانهضام .
دمیتریلغتنامه دهخدادمیتری . [ دِ ] (اِخ ) دمتریوس (1582 - 1591 م .). پسر ایوان چهارم (ایوان مخوف ، تزار روسیه ). در سال 1584 برادرش فیودور اول به جانشینی ایوان نشست ، ولی عملاً فرمانروایی روسیه
دمیتریفلغتنامه دهخدادمیتریف . [ دِ ی ِف ْ ] (اِخ ) ایوان ایوانویچ . از گویندگان نامدار روسیه بود. وی به سال 1760 م . بدنیا آمد و به سال 1837 م . درگذشت . او در اول به خدمت ارتش درآمد و بعدها به مقام دادستانی و نظارت عدلیه رسید.
دمیتریلغتنامه دهخدادمیتری . [ دِ ] (اِخ ) دمتریوس (1582 - 1591 م .). پسر ایوان چهارم (ایوان مخوف ، تزار روسیه ). در سال 1584 برادرش فیودور اول به جانشینی ایوان نشست ، ولی عملاً فرمانروایی روسیه
دمیتریفلغتنامه دهخدادمیتریف . [ دِ ی ِف ْ ] (اِخ ) ایوان ایوانویچ . از گویندگان نامدار روسیه بود. وی به سال 1760 م . بدنیا آمد و به سال 1837 م . درگذشت . او در اول به خدمت ارتش درآمد و بعدها به مقام دادستانی و نظارت عدلیه رسید.
آدمیتلغتنامه دهخداآدمیت . [ دَ می ی َ ] (ع مص جعلی ، اِمص ) انسانیت . مردمی . بشریت . آزرم : برنجید و گفت این طایفه ٔ خرقه پوشان امثال حیوانند، اهلیت و آدمیت ندارند. (گلستان سعدی ).بحقیقت آدمی باش و گرنه مرغ دانی که همین سخن بگوید بزبان آدمیت . <p class="aut
آدمیتفرهنگ فارسی عمید۱. انسانیت؛ آدمی بودن؛ انسان بودن: ◻︎ آدمیت رحم بر بیچارگان آوردن است / کآدمی را تن بلرزد چون ببیند ریش را (سعدی۲: ۳۱۱).۲. (اسم) انسان: ◻︎ بهحقیقت آدمی باش وگرنه مرغ باشد / که همین سخن بگوید به زبان آدمیت (سعدی۲: ۳۸۴).