دندانقروچهbruxism, bruxomania, stridor dentiumواژههای مصوب فرهنگستانبه هم ساییدن یا به هم فشردن دندانها معمولاً در هنگام خواب
دندان کروچهلغتنامه دهخدادندان کروچه . [ دَ ک ُ چ َ / چ ِ ] (اِ مرکب ) دندان غرچه . دندان قرچه . جغجغه ٔ دندان . (یادداشت مؤلف ). رجوع به دندان غرچه شود.
دندان کروچهفرهنگ فارسی عمید۱. فشرده شدن و ساییده شدن دندانها به یکدیگر و صدا کردن آنها از شدت خشم و غضب یا درد و عذاب.۲. (پزشکی) تشنج در عضلات فک بهسبب درد و مرضی در موقع خواب که باعث بههم سوده شدن دندانها و صدا کردن آنها میشود.
snarledدیکشنری انگلیسی به فارسیsnarled، دندان قروچه کردن، نمودار کردن، بغرنج کردن، غرولند کردن، گره خوردن
snarlدیکشنری انگلیسی به فارسیمارمولک، شوریدگی، گره، تله، کمند، گرفتاری، گوریدگی، بغرنجی، دندان قروچه کردن، نمودار کردن، بغرنج کردن، غرولند کردن، گره خوردن
snarlsدیکشنری انگلیسی به فارسیsnarls، شوریدگی، گره، تله، کمند، گرفتاری، گوریدگی، بغرنجی، دندان قروچه کردن، نمودار کردن، بغرنج کردن، غرولند کردن، گره خوردن