انداختن – چپاندن
ذٔنون . [ ذُءْ ] (ع اِ) گیاهی است که بار آن را ثعرور نامند. ج ، ذآنین .
دندان.
پیله دندان، تورم بخشى از صورت به سبب چرک کردن دندان.
نشان دادن و فشردن دندانها به یکدیگر.
دندان کروچه، دندان غرچه.
۱سرخ شدن ۲سرخ شدن صورت
صاف شدن و ته نشین شدن مایعات
۱به میان انداختن – آشکار کردن ۲کتک زدن
۱آلت دست قرار دادن ۲مسخره کردن،سر به سر گذاشتن
۱ رو دنگوئن ۲ رو دینگوئن
پکاب دنگوئن
به سوی آسمان پرتا بکردن – پرتاب کردن به سوی بالا
۱خون راه انداختن ۲به کار خطرناکی مبادرت ورزیدن