دودانگیلغتنامه دهخدادودانگی . [ دُ ](اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان بم . واقع در 9 هزارگزی باختر بم با 153 تن سکنه . آب آن از رودخانه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
دودانگلغتنامه دهخدادودانگ . [ دُ ] (اِ مرکب ) ثلث . (دهار) (ملخص اللغات ). سه یک . یک سوم . (یادداشت مؤلف ). دو قسمت از شش قسمت چیزی .- دودانگ خواندن ؛ نرم و آهسته خواندن .
دودانلغتنامه دهخدادودان . [ دَ ] (اِخ ) دهی است از بخش پاوه ٔ شهرستان سنندج با 317 تن سکنه . آب آن از چشمه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
دودانلغتنامه دهخدادودان . [ دَ ] (اِخ ) پدر قبیله ای است از بنی اسد. (منتهی الارب ). بطنی است از بنی اسد. (صبح الاعشی ج 1 ص 350).
دودانگهلغتنامه دهخدادودانگه . [ دُ گ َ ] (اِخ ) تیره ای از طایفه ٔ ممزایی ایل چهارلنگ بختیاری . (از جغرافیایی سیاسی کیهان ص 75).