دودورلغتنامه دهخدادودور. (اِ) (اصطلاح عامیانه ) کنایه از شرمگاه زنان است و در مقام دشنام گویند: فلان به دودور دادارش خندید. (از فرهنگ لغات عامیانه ).
دادار دودورلغتنامه دهخدادادار دودور. (اِ مرکب ) به کنایه شرم آدمی ؛ گویند: به دادار دودورش خندید، نظیر به فلانش خندید.
دادار دودورلغتنامه دهخدادادار دودور. (اِ مرکب ) به کنایه شرم آدمی ؛ گویند: به دادار دودورش خندید، نظیر به فلانش خندید.
سنت دودورهایtwo-term traditionواژههای مصوب فرهنگستانروالی که در آن تصدی مقام ریاستجمهوری حداکثر به دو دورۀ متوالی محدود میشود
تل پولملغتنامه دهخداتل پولم . [ ل ِ پ ُ ل ِ ] (اِخ ) برطبق روایت دودور پس از مرگ اسکندر حکومت کرمان به وی رسید. رجوع به ایران باستان ج 3 ص 1967، 1993، 2019 شود.
دادار دودورلغتنامه دهخدادادار دودور. (اِ مرکب ) به کنایه شرم آدمی ؛ گویند: به دادار دودورش خندید، نظیر به فلانش خندید.