دوراهیلغتنامه دهخدادوراهی . [ دُ ] (اِ مرکب ) دوراه . دوراهه . نقطه ای که از آن دو راه منشعب می شود. آنجا که راه به دو شعبه منقسم گردد. مانند دوراهی راه آهن و دوراهی شوراب و غیره .(از یادداشت مؤلف ). رجوع به دوراه و دوراهه شود.
دوراهلغتنامه دهخدادوراه . [ دُ ] (اِ مرکب ) دوراهی . نقطه ای که از آن دو راه منشعب می شود مانند دو راه اصفهان ، دو راه یزد، دو راه خمین و جز آنها که عموماً نام محلی سر راه می باشند. (یادداشت مؤلف ) : ای بر سر دوراه نشسته درین رباطاز خواب و خورد بیهده تا کی زنی
دوراهی منبع اگزوزexhaust cutout, cutoutواژههای مصوب فرهنگستانقطعهای دوشاخه که در مسیر لولۀ اگزوز قرار میگیرد و به کمک یک شیر جریان دود را ازطریق منبع اگزوز یا مستقیماً به بیرون هدایت میکند متـ . دوراهی انبارۀ اگزوز
گردی چاهلغتنامه دهخداگردی چاه . [ ] (اِخ ) نام محلی کنار راه دوراهی حرمک به زابل میان دوراهی حرمک و تاسوکی ، واقع در 32500هزارگزی دوراهی حرمک .
تاسوکیلغتنامه دهخداتاسوکی . (اِخ ) محلی کنار دوراهی حرمک به زابل میان گردی چاه و شهرسوخته در 37500 گزی دوراهی حرمک واقع است .
لوتکلغتنامه دهخدالوتک . [ ت َ ] (اِخ ) نام محلی کنار راه دوراهی حرمک به زابل میان شهر سوخته و پل اسبی در 95500گزی دوراهی حرمک .
پل اسبیلغتنامه دهخداپل اسبی . [ پ ُ ل ِ اَ ] (اِخ ) نام محلی در دوراهی حرمک به زابل میان لوتک و پل محمدآباد در 104500گزی دوراهی حرمک .
دوراهی منبع اگزوزexhaust cutout, cutoutواژههای مصوب فرهنگستانقطعهای دوشاخه که در مسیر لولۀ اگزوز قرار میگیرد و به کمک یک شیر جریان دود را ازطریق منبع اگزوز یا مستقیماً به بیرون هدایت میکند متـ . دوراهی انبارۀ اگزوز