دورسیرلغتنامه دهخدادورسیر. [ س َ / س ِ ] (ص مرکب ) دورگرد. (آنندراج ). که در مسافتی دور سیر و گردش کند : غیرت غیر از قدرش دورسیرپاک چو امکان تغیر چو غیر. امیرخسرو دهلوی (از آنندراج ).و رجوع به دورگرد
حملونقل عمومی دورسیرregional transitواژههای مصوب فرهنگستاننوعی خدمات حملونقل عمومی با خطوط طولانی و تعداد ایستگاه کم و سرعت زیاد که عمدتاً برای سفر در نواحی دور از همِ کلانشهرها به کار میرود