دوسویه 2stereophonic 2, stereoواژههای مصوب فرهنگستانویژگی نوعی ضبط یا پخش صدا که در آن از دو راستا برای ضبط یا پخش استفاده میشود
بازبینی دوسویهcrosscheck/cross-checkواژههای مصوب فرهنگستانپیامها و دستورالعملهای کوتاهی که برای تأیید اجرای عملیات بین خدمة پرواز رد و بدل میشود
دام داشتنلغتنامه دهخدادام داشتن . [ ت َ ] (مص مرکب ) دامداری . مالک دام بودن . حافظ و نگهبان دام بودن (در هر دو معنی آلت صید و حیوان اهلی ). || وسیله ٔ صید قرار دادن دام و تله : زانکه دین را دام دارد بیشتر پرهیز کن زانکه سوی او چو آمد صید را زنهار نیست .<p class
دام رودلغتنامه دهخدادام رود. (اِخ ) دهی است از دهستان فروغن بخش ششتمد شهرستان سبزوار، واقع در 42هزارگزی باختر ششتمد و 4هزارگزی جنوب کال شور. جلگه است و گرمسیر و دارای 270 تن سکنه . آب آن از قنات
دام ساختنلغتنامه دهخدادام ساختن . [ ت َ ] (مص مرکب ) ساختن تله و دام . ساختن آلت گرفتار کردن شکار و حیوانات . || دام نهادن . دام گستردن . تعبیه کردن دام . حیله ورزیدن : زواره فرامرز و دستان سام نباید که سازند پیش تودام . فردوسی .دام هم
بازبینی دوسویهcrosscheck/cross-checkواژههای مصوب فرهنگستانپیامها و دستورالعملهای کوتاهی که برای تأیید اجرای عملیات بین خدمة پرواز رد و بدل میشود
پیشبَر دوسویهbidirectional promoterواژههای مصوب فرهنگستانپیشبَر دوگانهای که در دو جهت مخالف هم از دِنا رونویسی میکند
تبار دوسویهbilateral descent, cognatic descent, cognate 1, consanguineal descentواژههای مصوب فرهنگستانتباری که هم از جانب مادر و هم از جانب پدر تعیین میشود
تقارن دوسویهbilateral symmetry, bilateral body symmetryواژههای مصوب فرهنگستانتقارن طولی ساختار بدن جانور بهصورتیکه هر قسمت تقریباً تصویر آیینهای طرف دیگر است