دولاتلغتنامه دهخدادولات . [ دَ وَ ] (ع اِ) ج ِ دولة. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). و رجوع به دولة.
دولاتلغتنامه دهخدادولات . [ دُ وَ ] (ع اِ) ج ِ دُوَلَة. (ناظم الاطباء). و رجوع به دولة شود. || به معنی تُوَلات است [یعنی دواهی ] . (منتهی الارب ). رجوع به دواهی شود.
دویلاتلغتنامه دهخدادویلات . [ دَ ] (اِخ ) دهی است از بخش نور شهرستان آمل . واقع در 4هزارگزی خاور بلده . دارای 100 تن سکنه است . آب آن از رودخانه ٔ اوز رود است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).<
دولتبهدولتgovernment-to-government, G2Gواژههای مصوب فرهنگستانتعامل برخط و غیرتجاری بین سازمانها و مقامات دولتی
بیان تکدِگرهایmonoallelic expressionواژههای مصوب فرهنگستانرونویسی و بیان فقط یک دگره در یاختۀ دولاد
واگرابومویژه،واگراانحصاریschizoendemicواژههای مصوب فرهنگستانویژگی گونة انحصاری بومویژة دولاد یا چندلادی که از طریق گونهزایی تدریجی همراه با واگرایی فزایندة یک آرایه در سرتاسر ناحیة پراکنش خود از نیاهای دولاد مشتق شده باشد
جدابومویژه،جداانحصاریapoendemicواژههای مصوب فرهنگستانویژگی آرایة جدیدی که از نظر جغرافیایی محدود است و از یک دولاد با پراکندگی وسیع مشتق شده است
نامیزیaposopryواژههای مصوب فرهنگستاننوعی تولیدمثل غیرجنسی که در آن بذر از رشدونمو یک یاختۀ دولاد در داخل کیسۀ جنین به وجود آید
پارزاگmerozygoteواژههای مصوب فرهنگستانزاگی باکتریایی که کاملاً دولاد نیست و علاوه بر فامتن خود حاوی ژنهای اضافی خارج از فامتن است