دولتمندلغتنامه دهخدادولتمند. [ دَ / دُو ل َ م َ ] (ص مرکب ) بختیار و سعادتمند. (ناظم الاطباء). دولت خدا و دولتی و دولت اندیش . (آنندراج ). بختور. بختیار. سعید. سعادتمند. مقبل .خوشبخت . حظی . بختمند. (یادداشت مؤلف ) : هم حشمت و کبر و
متأثثلغتنامه دهخدامتأثث . [ م ُ ت َ ءَث ْ ث ِ ](ع ص ) دولتمند و مالدار. (آنندراج ). مالدار و توانگر و دولتمند. (ناظم الاطباء). و رجوع به تأثث شود.
دولتمندلغتنامه دهخدادولتمند. [ دَ / دُو ل َ م َ ] (ص مرکب ) بختیار و سعادتمند. (ناظم الاطباء). دولت خدا و دولتی و دولت اندیش . (آنندراج ). بختور. بختیار. سعید. سعادتمند. مقبل .خوشبخت . حظی . بختمند. (یادداشت مؤلف ) : هم حشمت و کبر و
دولتمندلغتنامه دهخدادولتمند. [ دَ / دُو ل َ م َ ] (ص مرکب ) بختیار و سعادتمند. (ناظم الاطباء). دولت خدا و دولتی و دولت اندیش . (آنندراج ). بختور. بختیار. سعید. سعادتمند. مقبل .خوشبخت . حظی . بختمند. (یادداشت مؤلف ) : هم حشمت و کبر و