لغتنامه دهخدا
ذوالقوس . [ ذُل ْ ق َ ] (اِخ ) لقب حاجب بن زرارة است . و وجه تلقب او بذی القوس این است که در قحطسالی نزد کسری شد و دستوری خواست تا کسری اجازت دهد که بنوتمیم قوم وی که دچار عسرتند بیکی از نواحی ایران درآیند و پس از آنکه تنگی برخاست به اوطان خویش بازگردند کسری گفت شما عربان زین