دُم سطحفعالsurfactant tailواژههای مصوب فرهنگستانبخش چربیدوست یک مولکول سطحفعال که معمولاً یک زنجیر هیدروکربن شامل هشت یا تعداد بیشتری اتم کربن است
بادگیر سپر جلوair dam, bumper air damواژههای مصوب فرهنگستانقطعهای در زیر سپر جلو که ضمن کاهش جریان هوا در زیر خودرو، باعث کاهش پسار و برار وارد بر خودرو میشود
دم دملغتنامه دهخدادم دم . [ دَ دَ ] (ص مرکب ، ق مرکب ) دمادم . دمبدم . به هر دم زدنی . (شرفنامه ٔ منیری ). رجوع به دمادم و دمبدم شود.
دم دملغتنامه دهخدادم دم . [ دُ دُ ] (اِ صوت ) آوای طبل و کوس و غیره . (یادداشت مؤلف ) : ظاهر از نغمه ٔ قمری همه کوکو شنوی حاصل از نوبت سلطان همه دم دم بینی .جمال الدین عبدالرزاق .
دُمگویش خلخالاَسکِستانی: dəm دِروی: dum شالی: dəmb کَجَلی: dömb کَرنَقی: domb کَرینی: dumb کُلوری: dəmb گیلَوانی: dum/duma لِردی: donb
دُمگویش کرمانشاهکلهری: dü گورانی: dü سنجابی: dü کولیایی: dü زنگنهای: dü جلالوندی: dü زولهای: dü کاکاوندی: dü هوزمانوندی: dü
ارابۀ فرود چرخِ دُمtail wheel landing gear, conventional landing gearواژههای مصوب فرهنگستانارابۀ فرودی که چرخهای اصلی چپ و راست و جلوی در مرکز ثقل هواگَرد و چرخ دُم در انتهای آن است