لغتنامه دهخدا
اطان . [ اِ ] (اِخ ) نام جایی است ، و اضان نیز روایت شده است . ابن مقبل گوید:تبصر خلیلی هل تری من ظعائن تحملن بالعلیاء فوق اطان ...و از قول اعشی اطار روایت شده است :... و قد اتی من اطار دونها شرف . و نمیدانم آیا تصحیف است یا جای دیگری است . (از معجم البلدان ).