دیرآشنالغتنامه دهخدادیرآشنا. (ص مرکب ) دیر پروا. دیر خصومت . دیر صلح . (از آنندراج ). که زود درنیامیزد. که زود نجوشد. دیرجوش .
ساری درسینولغتنامه دهخداساری درسینو. [ دُ ن ُ ] (اِخ ) کرسی کانتن کرس . در آرندیسمان آژاکسیو، در کشور فرانسه .