دیرترلغتنامه دهخدادیرتر. [ ت َ ] (ق ) مدتی دراز. زمانی بیشتر : چو فرزانگان دیرتر ماندندکس آمد بر شاهشان خواندند. فردوسی .|| با تأخیر زمانی .زماناً مؤخرتر.
دیرترلغتنامه دهخدادیرتر. [ ت َ ] (ق ) مدتی دراز. زمانی بیشتر : چو فرزانگان دیرتر ماندندکس آمد بر شاهشان خواندند. فردوسی .|| با تأخیر زمانی .زماناً مؤخرتر.
دیرترلغتنامه دهخدادیرتر. [ ت َ ] (ق ) مدتی دراز. زمانی بیشتر : چو فرزانگان دیرتر ماندندکس آمد بر شاهشان خواندند. فردوسی .|| با تأخیر زمانی .زماناً مؤخرتر.