دیرشوَریagogicواژههای مصوب فرهنگستانکیفیت بیان و بهطور خاص تأکید و تأکیدگذاری که بیشتر با تغییر کشش حاصل میشود تا تغییر شدتوری
درویش وارلغتنامه دهخدادرویش وار. [ دَرْ ] (ص مرکب ) چون درویش . بسان درویشان . همانند درویشان . درویش گونه : یکی نصیحت درویش وار خواهم کردکه این موافق شاه زمانه می آید. سعدی .پادشاهان را ثنا گویند و مدح من دعائی می کنم درویش وار.<br
ویرurgeواژههای مصوب فرهنگستانتکانهای کمابیش ناگهانی که فرد را به سوی اعمالی مانند نوشیدن الکل و مصرف مواد سوق میدهد