لغتنامه دهخدا
دستانه . [ دَ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) دست برنجن . النگو. (یادداشت مرحوم دهخدا). || موزه ٔ دست . (آنندراج ). دستکش . (ناظم الاطباء). چیزی است از پوست یا پشم که بجهت دفع اذیت سرما به دست پوشند.(لغت محلی شوشتر، نسخه ٔ خطی ). قولچاق . || چیزی است