دیودوروسلغتنامه دهخدادیودوروس . [ ی ُ دُ ] (اِخ ) دیودوروس لاتینی سیکولوس (فوت بعد از سال 21 ق .م .) مورخ سیسیلی . کتابی در 40 مقاله بزبان یونانی در تاریخ عالم تألیف کرد که با جنگهای گالیایی بپایان میرسد. مقالات <span class="hl"
دادورزلغتنامه دهخدادادورز. [ دادْ وَ ] (نف مرکب ) که عدل ورزد. که داد کند. دادگر. دادور : دو پرورده ٔ شاه بدخواه سوزیکی دادورز و یکی دین فروز. اسدی .دستور دادگستر سلطان دادورزمسعودسعد ملکت سلطان کامکار.سوزنی
ذوضروسلغتنامه دهخداذوضروس . [ ض ُ ] (اِخ ) لقب شمشیر ذی کنعنان حمیری که بر آن نوشته بود: انا ذو ضروس قاتلت عاداً و ثمود باست من کنت معه و لم ینتصر. (تاج العروس ).
رواقیانلغتنامه دهخدارواقیان . [ رِ ] (اِخ ) ج ِ رواقی . رواقیون . اهل اسطوانه . (دزی ج 1 ص 22). حکمای اشراقیان که از مکاشفه احوال ضمائر معلوم می کردند و در کتابی نوشته بودکه رواقیان از آن گویند که ایشان بر رواق نشسته معالجه ٔ بی