موتور دیزلیdiesel engine, diesel oil engine, automative diesel engine, injection oil engine, compression ignition engine, CI engineواژههای مصوب فرهنگستانموتوری که در آن از گازوئیل بهعنوان سوخت استفاده میشود و گیرانش آن از نوع گیرانش تراکمی است
خودکِشَند دیزلیdiesel multiple unit, DMUواژههای مصوب فرهنگستانوسیلۀ نقلیۀ حمل مسافر که با نیروی محرک دیزلی بر روی خط آهن حرکت میکند
لوکوموتیو دیزلی ـ برقیdiesel-electric locomotiveواژههای مصوب فرهنگستانلوکوموتیوی که در آن توان یک یا چند موتور دیزلی به انرژی الکتریکی تبدیل و برای پیشرانش به موتور کشنده منتقل میشود
لوکوموتیو دیزلی ـ روغنیdiesel-hydraulic locomotiveواژههای مصوب فرهنگستانلوکوموتیوی که در آن توان یک یا چند موتور دیزلی ازطریق سامانۀ انتقال قدرت هیدرولیکی (hydraulic) به محورهای کِشنده منتقل میشود
دجللغتنامه دهخدادجل . [ دَ ] (ع مص ) دروغ گفتن . || سوختن . || آرمیدن با زن . || بریدن زمین را به رفتن . || قطران مالیدن شتر را یا همه ٔ اندام شتر را قطران مالیدن . (منتهی الارب ). تمویه الشی ٔ و کل غطیته فقد دجلته . (تاج المصادر بیهقی ).