ذخیرةلغتنامه دهخداذخیرة. [ ذَ رَ ] (اِخ ) نام موضعی است ونوعی از خرما را بدانجا نسبت دهند. (مراصدالاطلاع ).
ذخیرةلغتنامه دهخداذخیرة. [ ذَ رَ ] (ع اِ) الفغده . چیز الفنجیده . پستا. نهاده . برنهاده .یخنی . بئرة. بؤرة. بئیرة. پس انداز. پس اوکند. پس افت . پس افکند. ذُخر. پس انداز. اندوخته . پستائی . چیز نهان کرده . آنچه نگاهداشته شود برای روزی . آن چیز که نگاهداشته شود که وقتی بکار آید. یخنی نهان کرده
ذخیرهفرهنگ فارسی عمیدهر چیزی که برای روز مبادا نگه دارند؛ آنچه آماده سازند برای وقت حاجت؛ پسانداز؛ اندوخته؛ ستنج.
ذخیرهreserve1واژههای مصوب فرهنگستانآن مقدار از منابع که برای کاربری آینده ذخیره یا کنار گذاشته میشود متـ . اندوخته
ذخیرة استهلاکdepreciation allowanceواژههای مصوب فرهنگستانمبلغی که در حسابهای شرکت به استهلاک ماشینآلات در طول زمان تخصیص داده میشود
ذخیرة بسرگهstockworkواژههای مصوب فرهنگستانشبکهای سهبُعدی و درهمتنیده از رگچههای نزدیکبههم متـ . نهشتة شبکهای network deposit
ذخیرة بیشگرماhypothermal depositواژههای مصوب فرهنگستانکانساری گرمابی که در عمق زیاد و در گسترة دمایی 300 تا 500 درجة سانتیگراد تشکیل شده باشد
ذخیرة استهلاکdepreciation allowanceواژههای مصوب فرهنگستانمبلغی که در حسابهای شرکت به استهلاک ماشینآلات در طول زمان تخصیص داده میشود
ذخیرة بسرگهstockworkواژههای مصوب فرهنگستانشبکهای سهبُعدی و درهمتنیده از رگچههای نزدیکبههم متـ . نهشتة شبکهای network deposit
ذخیرة بیشگرماhypothermal depositواژههای مصوب فرهنگستانکانساری گرمابی که در عمق زیاد و در گسترة دمایی 300 تا 500 درجة سانتیگراد تشکیل شده باشد
ذخیرة دگرگرماxenothermal depositواژههای مصوب فرهنگستانکانساری گرمابی که در دمای زیاد و عمق کم تشکیل شده باشد