ذریةلغتنامه دهخداذریة. [ ذُ رْ ری ی َ ] (ع اِ) نسل . پشت . فرزندان . پدران و فرزندان .نسل آدمی و پری . نسل مردمان و جِن ّ. فرزند. فرزندان و فرزندزادگان ، یستوی فیه الواحد و الجمع. ج ، ذُرّیّات . ذَراری : طعنه چه زنی مرمرا بدان کم از خانه براندند اهل عصیان ز
کارخانة لبنیاتdairy factory, creamery, dairyواژههای مصوب فرهنگستانواحدی تولیدی که در آن فراوردههای شیری تولید میشود
پخشینۀ لبنیdairy spreadواژههای مصوب فرهنگستانپخشینهای که پایۀ آن چربی شیر است و میزان چربی آن کمتر از کره است
پیغذای لبنیdairy dessertواژههای مصوب فرهنگستانپیغذایی آمادۀ مصرف، ازجمله انواع بستنی خامهای و پنیرهای تازه و شیرخاگین، که از فراوردههای شیری مانند خامه و شیر و ماست تهیه شده باشد
فراوردۀ لبنیdairy productواژههای مصوب فرهنگستانهر فراوردۀ غذایی که از شیر تهیه شود متـ . فراوردۀ شیری milk product
نوشابۀ لبنیdairy beverageواژههای مصوب فرهنگستاننوشابهای که عمدتاً از شیر و فراوردههای آن تهیه میشود
ذريةدیکشنری عربی به فارسیکليه جوجه هايي که يکباره سراز تخم درمياورند , جوجه هاي يک وهله جوجه کشي , جوجه , بچه , توي فکر فرورفتن
حذریةلغتنامه دهخداحذریة. [ ح ِ ی َ ] (ع اِ) قطعه زمین سخت . ج ، حَذاری ̍. || پشته ٔ زمین سخت . (منتهی الارب ). || پرهای گردن خروس . کویل خروه . (مهذب الاسماء). || پاره ٔ زمین . (مهذب الاسماء). ج ، حَذاری ̍، حَذار. الارض الخشنة. الارض الغلیظة من القف الخشنة و ابوخبره ٔ اعرابی گوید: بالای کوه اگ
حذریةلغتنامه دهخداحذریة. [ح ِ ی َ ] (اِخ ) حَرّه ای است بنی سلیم را. (منتهی الارب ). نام یکی از دو حَرّه ٔ بنی سلیم . (معجم البلدان ).
تذریةلغتنامه دهخداتذریة. [ ت َ ی َ ] (ع مص ) برداشتن باد خاک را و پرانیدن و بردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (اقرب الموارد) (المنجد). || بر باد دادن خاک کان را، بطلب زر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). جستن زر ازخاک معدن . (از متن اللغه ). || بر باد کردن خرمن . (منت
عاذریةلغتنامه دهخداعاذریة.[ ذِ ری ْ ی َ ] (اِخ ) گروهی از فرقه ٔ نجدات میباشند که مردم را به نادانی در فروع مذهب معذور میشناسند. (اقرب الموارد) (ملل و نحل شهرستانی چ مصر ص 187).