دهائتلغتنامه دهخدادهائت . [ دَ ءَ ] (ع مص ) دهائة. زیرک گردیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). و رجوع به دها و دهاء شود.
دهاتلغتنامه دهخدادهات . [ دِ ] (اِ) جمعی است در تداول عامه ده را به همان گونه که باغات جمع است باغ را. (یادداشت مؤلف ). ده و دهها و قریه هاو روستاها. (ناظم الاطباء). دهها با حومه و حوالی .
ذعاةلغتنامه دهخداذعاة. [ ذُ ] (اِخ ) موضعی است (مراصدالاطلاع چ طهران ) و ظاهراً غلط کاتب است . چه در معجم البلدان ذعاط با طاء مؤلف آمده است .