ذوالخیشةلغتنامه دهخداذوالخیشة. [ ذُل ْ خ َ ش َ ] (اِخ ) نام زاهدی به مکه ٔمکرمه که بر یک ازار ستر عورت اقتصار کرده و در حجون سکونت داشت و این لقب از آن روی به او داده بودند که ژولیده موی و خاک آلود و درشت پوست بود مانند خیش .
خیشةلغتنامه دهخداخیشة. [ خ َ ش َ ] (ع اِ) واحد خیش یعنی یک عدد جامه ٔ خیش . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ).- ذوالخیشة ؛ از القاب است . (منتهی الارب ).