ذوالوجوهلغتنامه دهخداذوالوجوه . [ ذُل ْ وُ ] (ع ص مرکب ) صاحب معانی و فحاوی گوناگون : القرآن ذلول ذووجوه فاحملوه علی احسن الوجوه . (علی بن ابیطالب علیه السلام ).
زاویلغتنامه دهخدازاوی . [ وی ی ] (ص نسبی ) در نسبت به زاویه زواوی وگاه نیز زاوی گویند. (تاج العروس ). || نسبت به زاوه ٔ خواف . رجوع به زاوه شود. || ذوالزوایا. (قاموس نجاری بیک ). شریان زاوی . سن زاوی .