ذوریدانلغتنامه دهخداذوریدان . (اِخ ) نام دیگر تبعهاست یعنی لقب دیگر ملوک صبا. و ریدان نام باستانی شهر ظفار کرسی ملوک حمیر است .
داردانلغتنامه دهخداداردان . (اِ مرکب ) به معنی تخمدان باشد و آن زمینی است که شاخه های درخت در آن فروبرند تا سبز شود و از آنجا بجای دیگر نقل کنند. (آنندراج ).
داردانفرهنگ فارسی عمیدزمینی که در آن دانهها یا قلمههای درختان را بکارند تا پس از سبز شدن به جای دیگر انتقال بدهند؛ تخمدان؛ دانهدان.