ذوسحیملغتنامه دهخداذوسحیم . [ س ُ ح َ ] (اِخ ) نام موضعی است و تبع آنگاه که بدانجا فرود آمده بود او را پسری آمد و نام آن پسر ذوسحیم نهاد. (حاشیه ٔ المرصع از هشام ).
دوبینی دوچشمیbinocular diplopiaواژههای مصوب فرهنگستانرؤیت دوگانه که در آن تصویرهای یک شیء در نقاط غیرمتناظر شبکیههای دو طرف تشکیل میشود