دوقللغتنامه دهخدادوقل . [ دُ ق َ ] (اِ مرکب ) دوحصه کردن و دوبخش کردن . || جنس بلغورکرده ، چه قل معرب کل است که حصه و پاره باشد. (لغت محلی شوشتر).
دوقللغتنامه دهخدادوقل . [ دَ ق َ ] (ع اِ) تیر کشتی . || نره . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
ذوکاهللغتنامه دهخداذوکاهل . [ هَِ ] (ع ص مرکب ) شدیدالکاهل . بلند جانب . صاحب قوّت و شوکت . || مرد خشمناک . || مرد گشن جوشان تیزشهوت .