ذَرْعُهَافرهنگ واژگان قرآناندازه اش(ذرع مقياس طولي است به اندازه دست آدمي از نوک انگشتان تا آرنج که به وسيله اندازه گيري آن نيز اطلاق مي گردد هر ذرع پنجاه تا هفتاد سانتيمتر است )
درحةلغتنامه دهخدادرحة. [ دَ رِ ح َ ] (ع ص ) مؤنث دَرِح : ناقة درحة؛ ناقه ٔ پیر. (از منتهی الارب ). رجوع به دَرِح شود.
درعهلغتنامه دهخدادرعه . [ دُ ع َ / ع ِ ] (از ع ، اِ) دراعه . (شرفنامه ٔ منیری ). ظاهراً مخفف دراعه است : هدهد کلهی دارد و طاوس قبائی من بلبل و خواهان یکی درعه و دستار.سنائی .
درعةلغتنامه دهخدادرعة. [ دَ ع َ ] (اِخ ) شهر کوچکی است در چهار فرسخی سجلماسة، در جنوب غربی مغرب ،و اکثر تاجران آنجا یهودیند و بیشتر محصول آن قصب بسیار خشک است . (از معجم البلدان ) (از منتهی الارب ).
سبعونلغتنامه دهخداسبعون . [ س َ ] (ع عدد، ص ، اِ) هفتاد. (منتهی الارب ).با معدود مذکر و مؤنث مساوی رفع آن به واو و نصب وجر آن به یاست . (از اقرب الموارد) : ثم فی سلسلة ذرعها سبعون ذراعاً فاسلکوه . (قرآن 32/69).