دبنلغتنامه دهخدادبن . [ دِ ] (اِ) سریشم . (ناظم الاطباء).اما می نماید که محرف دبق باشد. رجوع به دبق باشد.
ضبنلغتنامه دهخداضبن . [ ض َ ] (ع اِ) آب اندک که بس نباشد. (منتهی الارب ). آب شکافته و روان شده که در او زیادتی نباشد. (منتخب اللغات ).
ضبنلغتنامه دهخداضبن . [ ض َ ] (ع مص ) بازداشتن . (تاج المصادر): ضَبن عنا الهدیة؛ بازداشت از ما هدیة را. لغة فی الصاد. (منتهی الارب ).
علی ذیبینیلغتنامه دهخداعلی ذیبینی . [ ع َ ی ِ ذَ ب َ ] (اِخ ) ابن قاسم حنش ذیبینی صنعانی . رجوع به علی حنش شود.