لغتنامه دهخدا
دیصان . [ دَ ی َ ] (ع مص ) مایل گردیدن از راه . (از تاج العروس ) (از منتهی الارب ). || روباه بازی کردن . (تاج المصادر بیهقی ). || به هرسو رفتن غده در زیر انگشت دست حرکت دهنده ٔ آن . (از منتهی الارب ): داصت الغدة؛ بهر سو رفت و لغزید غده در زیر پوست و گوشت . که در زیر دست حرکت