رأیدهندۀ سرگردانswing voter, floating voterواژههای مصوب فرهنگستانرأیدهندهای که به جای رأی دادن به حزب به فرد رأی میدهد و رأی او میتواند نتیجۀ انتخابات را به نفع هر یک از طرفین تغییر دهد
رأیدهندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام دهنده، شهروند، مردم همیشهدرصحنه حوزۀ انتخابیه مبارزۀ انتخاباتی