لغتنامه دهخدا
رأساً. [ رَءْ سَن ْ ] (ع ق ) بی واسطه . (یادداشت مرحوم دهخدا). مستقلاً. جدا. علیحده . (یادداشت مرحوم دهخدا). مستقیماً. (از اقرب الموارد): فعلت ذلک رأساً، ای ابتداء غیر مستطرد الیه من غیره ؛ آنرا مستقیماً انجام دادم ، یعنی آغاز کردم بی آنکه بکار دیگری جز آن بپردازم . (از اقر