راسپوتینلغتنامه دهخداراسپوتین . (اِخ ) گرگوری افیمویچ معروف به راسپوتین (1871 - 1916 م .) از راهبان روسی است زادگاه وی دهکده پوکروسکویه بود که در نزدیک تیمن استان تبلسک سیبریه واقع است . وی فرزند دهقانی بی چیز بود و بعلت لاابالی
پیرایستنلغتنامه دهخداپیرایستن . [ را ی ِ ت َ ] (مص ) پیراستن . رجوع به پیراستن شود : بیخ امّید من ز بن برکندآنکه شاخ زمانه پیرایست .خاقانی .
راستینلغتنامه دهخداراستین . (ص نسبی ) مقابل کج . مقابل خم . (آنندراج ). مستقیم . راست : ز فرزند زهرا و حیدر گرفتم من این سیرت راستین محمد. ناصرخسرو.در هر قدم که می نهد آن سرو راستین حیف است اگر بدیده نروبند راه را. <p class="
چراستانلغتنامه دهخداچراستان . [ چ َ س ِ ] (اِ مرکب ) مرتع. مرج . (مهذب الاسماء). مرعی . چراگاه . جای چریدن .
ریاستینلغتنامه دهخداریاستین . [ س َ ت َ ] (ع اِ) تثنیه ٔ ریاست . تسلط بر سیف و قلم . دو سری . دو سروری . ریاست کشوری و لشکری : ذوالریاستین . (یادداشت مؤلف ).
راستانلغتنامه دهخداراستان . (ص ، اِ) ج ِ راست ، عادلها و صادقها. (ناظم الاطباء). صدیقان . مقابل کژان . (از شرفنامه ٔ منیری ) : ز بیم سپهبد همه راستان بدان کار گشتند همداستان . فردوسی .راست شو تابراستان برسی خاک شو تا بر آستان برس