راشوانلغتنامه دهخداراشوان . (اِ) راهی میان دو رسته ٔ نخل که بقول ابوحنیفه ٔ دینوری به فارسی راشوان خوانند. در عربی از لحاظ شباهتی که در امتداد به راه (طریق ) دارد طریقش گویند. (از تاج العروس ).
راسوئیانMustelidaeواژههای مصوب فرهنگستانتیرهای از راستۀ گوشتخوارسانان با بدن لولهایشکل و اندام حرکتی کوتاه و گردن بلند و سر کوچک
رشونلغتنامه دهخدارشون . [ رُ ] (ع ص ) گوسپندان چرنده . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
رشونلغتنامه دهخدارشون . [ رُ ] (ع مص ) مصدر به معنی رَشْن . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). طفیلی گردیدن . (تاج المصادر بیهقی ). و رجوع به رَشْن شود.