رالانلغتنامه دهخدارالان . (اِخ ) نام کوهی است که در باره ٔ آن گفته اند: أو مااقام مکانه رالان . (از معجم البلدان ج 3).
راگلانلغتنامه دهخداراگلان . (اِخ ) جیمز هنری ، لُرد. مارشال انگلیسی است که در بَدمینتون بسال 1788 م . بدنیا آمد و فرمانده سپاه انگلیس در جنگ کریمه بود. او در سال 1855 بدرود زندگی گفت .
رئلانلغتنامه دهخدارئلان . [رِءْ ] (ع اِ) ج ِ رأل . بچه های شترمرغ یا بچه های یکساله ٔ آن . (از اقرب الموارد) (از متن اللغة) (از آنندراج ) (از منتهی الارب ). و رجوع به رأل و رئال شود.
رولانلغتنامه دهخدارولان . [ رَ ] (اِخ ) زمینی است در مدینه در میان جرف و رعانه ، و مشرکان در عام الخندق بدانجا فرود آمدند. (از معجم البلدان ).
ریالونلغتنامه دهخداریالون . [ ] (اِخ ) نام یکی از پسران حضرت یعقوب از لیاردند نه ازمادر حضرت یوسف . (از مجمل التواریخ و القصص ص 194).
سارالانلغتنامه دهخداسارالان . (اِخ ) دهی است از دهستان باراندوزچای بخش حومه ٔ شهرستان ارومیه واقع در 15/5 هزارگزی جنوب خاوری ارومیه و 500 گزی خاور راه شوسه ٔ ارومیه به مهاباد. زمین آن جلگه ای و هوای آن معتدل سالم ، و آب آن از با
مارالانواژهنامه آزادمحلی است در جنوب تبریز که قبلا در آنجا آهو زیاد بود و مردم آهو را گرفته و می فروختند.در زبان محلی آهو:یعنی مارال و امروزه این محل به مناسبت خرید و فروش آهو به مارالان معروف شده است