روابعلغتنامه دهخداروابع.[ رَ ب ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ رابع. (منتهی الارب ) (از معجم متن اللغة) (از ناظم الاطباء). رجوع به رابع شود.
راعبیةلغتنامه دهخداراعبیة. [ ع ِ بی ی َ ] (ع ص نسبی ، اِ) یکی راعبی . (یادداشت مؤلف ). جنسی از کبوتر ماده . (ناظم الاطباء). حمامة راعبیة؛ آن است که در آواز آن بانگ شدیدی است و آن نیروی آواز آن است . (از تاج العروس ). (از اقرب الموارد).