لغتنامه دهخدا
رأد. [ رَءْدْ ] (ع اِ) زن جوان و نیکو. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). زن جوان و نیکو از لحاظ تشبیه بشاخه ٔ تر و تازه . (از المنجد). || خلای زمین . (آنندراج ): رأدالارض ؛ خلای آن . (منتهی الارب ). خالی بودن آن از گیاه . (ناظم الاطباء). || گیاه تر