رایانش موازیparallel computingواژههای مصوب فرهنگستانبخشبندی و توزیع کل کار رایانش در میان پردازندههای دخیل
رانشفرهنگ فارسی عمید۱. حرکت؛ جابهجا شدن: رانش زمین.۲. (فیزیک) دفع کردن دو چیز یکدیگر را.۳. (پزشکی) اسهال.
رانشلغتنامه دهخدارانش . [ ن ِ ] (اِمص ) اسم مصدر از راندن . طرد. دفع. راندگی . رد. (ناظم الاطباء). راندن و دور کردن . (برهان ) (آنندراج ). || رحلت و انتقال . (ناظم الاطباء). || سلب مقابل ایجاب . (برهان ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). || معزولی . || نفی . (ناظم الاطباء). || اسهال . (این کلمه ب
رایانش شبکهوارgrid computingواژههای مصوب فرهنگستاننوعی رایانش موازی که در آن یک اَبَررایانۀ مجازی از خوشۀ رایانههای شبکهمند برای انجام وظایف بسیار بزرگ پدید میآید
خدمات اَبری رایانشcomputing as a serviceواژههای مصوب فرهنگستانشاخهای نو در رایانش اَبری که به شرکتها امکان میدهد از منطق رایانش و پردازش در داخل خود شرکت استفاده کنند بیآنکه به نسخههای نرمافزاری دارای امتیاز بهرهبرداری و دستگاههای پردازش و سختافزار رایانش نیاز داشته باشند اختـ . خارا CaaS
افزارۀ رایانشcomputing device, computing relayواژههای مصوب فرهنگستانافزارهای که محاسبات را بهطور خودکار انجام میدهد