رتاجةلغتنامه دهخدارتاجة. [ رِ ج َ ] (ع اِ) سنگ . ج ، رتائج . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). صخرة. (اقرب الموارد). || هر راه کوه یا دره ٔ تنگ .(از اقرب الموارد از لسان ). و رجوع به رتایج شود.
راتازیلغتنامه دهخداراتازی . (اِخ ) مرد سیاسی ایتالیا که بخدمات دولتی اشتغال داشت . به سال 1808م . در آلکساندری ولادت یافت و بسال 1873 م . در فروزینون درگذشت . ابتدا معلم حقوق بود بعد وکیل عدلیه شد سپس مستشار حقوقی شد از این پس
پرتوزاradioactiveواژههای مصوب فرهنگستانویژگی مادهای که از خود یک یا تعدادی از تابشهای آلفا و بتا و گاما را نشر دهد
رتایجلغتنامه دهخدارتایج . [ رَ ی ِ ] (ع اِ) رتائج . ج ِ رتاجة. سنگها. (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به رتاجة شود.
ابوالفضللغتنامه دهخداابوالفضل . [ اَ بُل ْ ف َ ] (اِخ ) بیهقی . الشیخ ابوالفضل محمدبن الحسین الکاتب البیهقی . ابوالحسن علی بن زید بیهقی در صص 178 - 175 گوید: او دبیر سلطان محمود بود به نیابت ابونصربن مشگان و دبیر سلطان محمدبن محم